درسهایی از اسکورسیزی: روانشناس فیلسوف سینما (بخش اول)

مهندسان

تقدیم به همه مهندسان ایران

درباره من
وبلاگ تخصصی مهندسان ایده ها و راهنمایی های مهندسی آماده همکاری در پروژه های شما کنترل پروژه.بازاریابی و فروش.ارزیابی.مدیریت منابع.
موضوعات
نويسنده :Mr Nateghi
تاريخ: جمعه 2 آبان 1393 ساعت: 1:3

 

 

 

درسهایی از اسکورسیزی: روانشناس فیلسوف سینما (بخش اول)

«فیلمها روی ما اثر می‌گذارند. بینایی ما را تحریک می‌کنند و دید ما را نسبت به مسائل مختلف تغییر می‌دهند. ما را به دنیاهای دیگر می‌برند. درها وذهنها را می‌گشایند. آنها خاطرات دوران زندگی ما هستند و ما نیازمند زنده نگهداشتن فیلمها هستیم». مارتین اسکورسیزی
گاوخشمگین، آخرین وسوسه‌ی مسیح، رفقاي خوب، دارودسته نیویورکی، هوانورد، جزیره شاتر، هوگو  و شاهکارهای دیگر پرده‌های نقره‌ای، که همگی ساخته و پرداخته پیرمرد موسپید همه‌فن حريف سينما هستند. اسکورسيزی 71 ساله؛ که امروز به‌عنوان بهترین کارگردان زنده و معاصر دنیا پس از جنگ جهانی دوم شناخته می‌شود، کارگردان، فیلم نامه نویس، تهیه کننده، بازیگر، تاریخ‌دان، و همچنین آشنا به مباحث روانشناسی و فلسفی است. کارگردانی شهیر با اصالت ایتالیایی که عنوان‌دار جملگی جوایز معتبر جهاني در عرصه سینما است. مردی که پس از نیم قرن همچنان نامی پرآوازه و مطرح دارد و اکران هر فیلم جدیدی از او اتفاقی قابل توجه در سینما به شمار می‌رود. شهرت اسکورسیزی تا بدان‌جاست که برخی سینما را مترادف با او می‌دانند. حال آنکه او در جوانی قصد داشت کشیش شود، اما به یکباره هوای سینما به سرش زد و مدرسه مسیحی را ترک و به دانشگاه فیلم سازی رفت. فیلمهای او با محتوایی اجتماعی، خشونت امریکایی را به تصویر می‌کشند. از این حیث می‌توان سینمای اسکورسيزی را یک سینمای روانشناسانه دانست. 5 سال بعد از آنکه اسکورسیزی فیلم تحسین شده‌ی راننده تاکسی را با بازی رابرت دنیرو و جودی فاستر ساخت و جهان سینما را تکان داد، وقوع سلسه اتفاقاتی، قدرت فیلم سازي اسکورسیزی و تسلط او بر مهندسی ذهن مخاطبان را به رخ جهانیان کشید. 5 سال پس از ساخت این فیلم، جان هینکلی دلیل اقدام خود برای ترور رئیس جمهور وقت امریکا را به تأثیرگیری عمیقش از شخصیت جودی فاستر در فیلم راننده تاکسی نسبت داد. سالها بعد یکی از شاهکارهای دیگر روانشناسانه این کارگردان در فیلم جزیره شاتر رقم خورد. این فیلم یکی از ده فیلم برتر روانشناسانه تاریخ لقب گرفته است. فیلمی که اسکورسیزی آن را سخت‌ترین فیلم دوران کاری‌اش می‌داند. این فیلم با دورنمایه‌ای روانشناسانه، به ضمیر ناخودآگاه و باوراندن موضوعی به آن طی مجموعه اتفاقاتي می‌پردازد.
 به هر ترتیب او پس از 71 سال همچنان بر اوج قله‌هاست. فیلمسازی که خلاقیت با کار او عجین است. پس از ساخت بیش از 22 فیلم، 5 آگهی تبلیغاتی، 13 مستند، تعداد پرشماری نماهنگ،  کار با 25 استودیو؛ و پس از افسردگی و بیماری و نیز شکستهای پی در پی اسکورسیزی در گیشه؛ حالا او به شخصيتي در سینما دست یافته که آرزویي محال برای بسیاری است: مردی که هرگز کسل کننده نیست. خود در مصاحبه‌ای گفته است: "من خوبم. گرچه خسته خسته هستم اما آن را به فال نیک می‌گیرم. هنوز کارهای زیادی بر زمین مانده که انجامشان نداده‌ام." و او همچنان بر خلاف دیگر نوابغ خلاق، فرسوده نشده است. اما چه رازی در شکوفایی اسکورسیزی نهفته است؟ در ادامه می‌خوانیم:


فرمول اسکورسیزی
•    به گذشته احترام بگذار و آينده را بساز
هیچ کس نمی‌تواند مثل اسکورسیزی در خصوص فیلمها صحبت کند. او از هر دری سخن می‌گوید. خواه محور صحبت او جان کازاوت باشد که حکم مرشد او را داشته، یا خواه استیون اسپیلبرگ یا کوروساوا، کارگردان اسطوره‌ای مورد علاقه‌ی او و یا حتی جرج ملیس، کارگردان فیلمهای صامت که سالها از زمان درخشش او در سینما می‌گذرد و حالا به تاریخ پیوسته است. اما احترام اسکورسیزی به گذشته موجب می‌شود که او اساس و درونمایه اصلی يكي از فیلمهاي متفاوت خود، یعنی هوگو را بر مبنای نوآوریهای این کارگردان قدیمی سینما بگذارد. دانته فرتي، که در بسياري از فیلمهای مطرح اسکورسیزی به‌عنوان طراح تولید فعالیت داشته در خصوص احترام اسکورسیزی به مرور گذشته برای ترسیم آینده‌ای روشن در سینما می‌گوید: "زمانی که ما ساخت یک فیلم را آغاز می‌کنیم، من نمایشنامه را می‌خوانم و بعد مارتین تعدادی فیلم نشانم می‌دهد. تعداد زیادی فیلم با منابع و ارجاعات پرتعداد که از من می‌خواهد آنها را دنبال کرده و برای فیلم خود از آنها الهام بگیریم. او تمام این فیلمها را مو به مو در ذهن خود دارد و گویی که سکانس به سکانسشان را از بر است. به گونه‌ای که با یک صحنه متواند کل مضمون یک فیلم چند ساعته را به تصویر بکشد."
البته ممکن است گاه آنچنان گذشته را دو دستی بگیریم که نتوانیم آینده را در آغوش بگیریم و اسکورسیزی به خوبی به این موضوع واقف است. او کارگرداني نو اندیش است که به خوبی نقاط قوت و ضعف سينماي گذشته را به نفع خود بهره‌برداری می کند. او آینده ای را مي‌سازد که گذشته جلویش زانو بزند.


•    به همراهان خود اعتماد داشته باش.
فرتي، یکی از مشاوران و همراهان مورد اعتماد اسکورسیزی از گذشته تا به امروز است. او همچنین تعداد دیگری از افراد حرفه‌اي را در جمع همراهان خود دارد که به منزله‌ی یک خانواده کاری محسوب می‌شوند و در بسیاری از پروژه‌ها با یکدیگر همکاری داشته اند. اعضاي خانواده کاری اسکورسیزی هرچند ویژگیهای اخلاقی و نگرشهای متفاوت دارند، اما همگی آنها در راستای یک قطب نمای مشخص و در راستاي موفقیت تیم خود حرکت می‌کنند. خانواده کاری همواره در پی آن است که افراد از همدیگر شمیم سلامت، همکاری، و موفقیت را دریافت کنند.
به علاوه اسکورسیزی علاقمند است که با همان بازیگراني کار کند که قبلا تجربه خوبي از همکای با ایشان داشته است و به طور طبیعی روابطي دوستانه و بسیار صمیمی با این بازیگران دارد. از جمله این هنرمندان می‌توان به رابرت دنیرو، هاروی کيتل و لئوناردو ديکاپریو اشاره کرد که در چندین فیلم اسکورسیزی هنرنمایی کرده و شایستگی خود را اثبات کرده‌اند.
به قول شون ميكر، تدوين‌گر نامدار سينما و البته همراه هميشگي مارتين اسكورسيزي «هر هنرمند قابلي نيازمند پشتيباني بسيار است. ما يك گروه هستيم كه كاملا متعهد به استانداردها و چشم اندازهاي بلند اوييم و مي‌دانيم كه اسكورسيزي در پي چيست.» در واقع چرخ خلاقيت كارگرداناني مثل اسكورسيزي بر اساس نيروي تعامل و همكاري مي‌گردد و بسیاری از توفیقات اسکورسیزی و شاهکارهای او نتیجه‌ی پیشنهادات و ايده‌هاي نزدیکان و همراهان حرفه‌‌ای ايشان است. بطور مثال اسکورسیزی در ابتدا اصرار داشت که فیلم تحسین شده ی دارودسته نیویورکی را در همان نیویورک بسازد. اما بالاخره با پافشاری و راهنمایی یکی از همکاران دانای او، این فیلم در یکی از دهکده‌های سینمایی ایتالیا فیلم برداري شد. چراکه نیویوک در آن زمان هیچ شباهتی به نیویورک دهه 1860 نداشت. این ایده با اقبال اسکورسیزی مواجه شد و البته نتایج بهتری را موجب گشت. مغزهای بزرگ درخصوص ایده ها بحث می کنند، مغزهای متوسط در مورد حوادث صحبت می کنند، و اما مغزهای کوچک در باره مردم گفتگو می کنند. اين شعار اسكورسيزي و دليلي است كه او به خرد جمعي احترام ميگذارد.
اسكورسيزي به مديران ياد مي‌دهد كه بايد منافع خود را هم‎راستای کسانی قرار دهند که اعتماد آن‎ها را می‎خواهند. رهبران مسلط به مهندسی اعتماد سعی می‎کنند با همسو ساختن منافع ذی‎نفعان و پرهیز از مقابل هم قرار دادن آن‎ها و ایجاد تضاد منافع، به یک هم‎افزایی دست یابند. چنان‎چه بخواهیم اعتمادآفرینی کنیم، نخستین کاری که باید انجام دهیم این است که منافع ذی‎نفعان را روشن و هم‎راستا کنیم و اثبات کنیم که قصد ما بیشینه ساختن عادلانه این منافع برای کلیه‎ی طرفین است.

 

 

 

عضویت در گروهlinkedIn            وبلاگ مهندسان

عضویت در گروه Yahoo!            وبلاگ مهندسان

عضویت در گروه فیس بوک        وبلاگ مهندسان

 

 

 


Get our toolbar!

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

تازه ترين مطالب
لينک هاي مفيد
ابزارک هاي وبلاگ